Telegram Group Search
این روزها به شکل تمام‌وقت درگیر آماده‌سازی هفتمین شماره #نامه_جمهور هستیم؛ در حال حاضر بخشی از مرحله آخر، که طراحی است، باقی‌مانده؛ موضوع اصلی هم فلسطین است. یک روایت از درام- تراژدیِ زندگی روزمره و هم‌زمان یک کوشش نظری برای درک زوایای جدیدی از مسئله فلسطین.
طی یازده ماه اخیر در کنار تحریریه مجله و دوستانی خوبی که در این موضوع به ما پیوستند، با تمام توان و با تمام قلب‌مان کار کردیم؛ نوشتیم؛ ترجمه کردیم؛ گفت‌وگو کردیم و گاه و بی‌گاه اشک ریختیم ولی امیدوار بودیم که نتیجه کاری قابل قبول باشد. فکر می‌کنم همین طور هم شده باشد. خدا را شکر حدود ۱۰۰۰ صفحه مطلب که به یاری خدا در در دو ویژه‌نامه مجزا، پیش و پس از سالگرد هفت اکتبر منتشر خواهد شد.
ما در نامه جمهور متعهدیم به بازخوانی پروژه عدالت‌خواهی. مسئله فلسطین هم مسئلهٔ تضاد با منافعِ منتفعان از نابرابری جهانی و بخش مهمی از پروژه عدالت‌خواهی جهانی است. تولید این شماره البته سختی‌های زیادی داشت و ما شاید به اندازه همه شش شماره پیشین نامه جمهور تا کنون، وقت و هزینه صرف کردیم. همچنین امیدوارم در آینده بتوانیم کار درباره فلسطین و مقاومت را ادامه بدهیم.
@tabagheh3_ir
بخشنامه-انتشار-حقوق-مدیران.pdf
229.8 KB
حالا که بحث شفافیت شد، خوب است این مورد هم این‌جا باشد تا بعدتر بحثی مفصل‌تر داشته باشیم؛ فایل ضمیمه بخشنامه انتشار حقوق و مزایای مقامات، رؤسا و مدیران موضوع ماده ۲۹ برنامه ششم توسعه است.
مطابق این بخشنامه مقرر شده بود از ۱۴۰۱/۳/۱۰ ماده ۲۹ برنامه ششم اجرا و حقوق و مزایا مقامات و مدیران انتشار عمومی پیدا کند. امری که در نهایت به کلی مسکوت گذاشته شد.
ماده ۲۹ برنامه پنج‌ساله ششم، که اجرای آن برای هفت و نیم سال تمدید شد، به طور کل دو بخش کلی داشت: نخست شفافیت حقوق و مزایا و در ادامه تعقیب قضایی مستنکفان از اجرای قانون. صدر این ماده توسط دولت‌های یازدهم، دوازدهم و سیزدهم نقض شد. ذیل آن نیز توسط قوه قضاییه در دوره کنونی و دو دوره قبل، بدون توجه رها شد. مجلس نیز هیچ حساسیت و نظارت درخوری در این زمینه از خود نشان نداد. گویی تبانی اجماع نانوشته‌ای بر ناشفافیت وجود دارد؛ گویی قانون توان کافی برای الزام حکمرانان به اجرای شفافیت ندارد.
@tabagheh3_ir
امکان عدالتخواهی در ایران هزار و چهارصد و سه: در گفتگو با مجتبی نامخواه


جمعه ۱۶ شهریور ۱۰ شب زنده از یوتیوب جدال

https://youtube.com/live/_m86tpkWaR4?feature=share

مجتبی نامخواه از معدود افرادی است که در میان عدالتخواهان مذهبی کار فکری و نظری جدی هم انجام میدهد. کاری که در قالب فصلنامه نامه جمهور منتشر می‌شود. در کنار این کار نظری اما او یک کنشگر میدانی است و حمایت از کمپین حداقل دستمزد و چندین اعتراض کارگری را در کارنامه خود دارد. با نامخواه درباره امکان تشکل یابی مستضعفان و محرومان و شکل گیری یک جریان سوم در قالب عدالتخواهی صحبت میکنیم. آن هم در شرایطی که رییس جمهور پزشکیان هر چند روز یکبار صحبت از جراحی می‌کند. همچنین از نامخواه می پرسیم ایا تفسیر او از عدالتخواهی فهمی از توسعه هم دارد و ایا مسایل کلان حاکمیتی بویژه فشارهای خارجی را در معادلاتش وارد میکند؟‌
Forwarded from قسط
🔷 ریسمان مردمی عدالت را قیچی نکنید!

🔹 نامه جمعی از تشکل‌های عدالتخواه و بسیج دانشجویی وطلبگی سراسر کشور خطاب به رئیس و دادستان دادگاه ویژه روحانیت در رابطه با دستگیری حجت‌الاسلام محسن ریسمان‌سنج

#محسن_ریسمان‌سنج

🆔 @edalatkhahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم اکنون زنده در کانال یوتیوب جدال گفتگو با مجتبی نامخواه

‏امکان عدالتخواهی در ایران هزار و چهارصد و سه
لینک برنامه :

https://www.youtube.com/live/_m86tpkWaR4?si=FBN2R_PklfeNd2OX
امکان عدالتخواهی در ایران ۱۴۰۳
مجتبی نامخواه
🎙فایل صوتی پانصد و چهل و چهارمین اپیزود رادیو جدال منتشر شد.

📣 #اپیزود ۵۴۴: امکان عدالتخواهی در ایران ۱۴۰۳

🔹 گفتگو با مجتبی #نامخواه

📆 ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳

مدت زمان: ۲۱۴ دقیقه

📍 این فایل را در کست‌باکس رادیو جدال بشنوید.

📻 castbox.fm/vb/735193761

📌 مصاحبه این گفتگو را در کانال یوتیوب جدال ببینید.

📺 youtu.be/_m86tpkWaR4

🚩 دیگر برنامه‌ها را در سایت جدال دنبال کنید.
🌐 jedaal.tv/radio
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آقای خامنه‌ای و عدالتخواهی

در گفتگو با مجتبی نامخواه

📺 youtu.be/cQs_sLVQcjc
Audio
آقای خامنه‌ای و عدالتخواهی

در گفتگو با مجتبی نامخواه

📺 youtu.be/cQs_sLVQcjc
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه شد که انقلاب اسلامی از «عدالت» به سمت «توسعه» چرخش کرد؟

در گفتگو با مجتبی نامخواه

📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
Audio
چه شد که انقلاب اسلامی از «عدالت» به سمت «توسعه» چرخش کرد؟

در گفتگو با مجتبی نامخواه

📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش اول

درباره
هفتِ بصیرت موقعیتِ ریسماسنج

امروز دوازدهمین روز زندانی شدن برادر عزیزم محسن ریسمانسج است. در ابتدای این واقعه تلخ، امید داشتم پرونده ایشان سرنوشت دیگری داشته باشد. اوضاع البته به گونه‌ای نیست که بوی بهبود بدهد اما از آن‌جا که پیش‌‌تر با برخی مسئولان عالی قضایی در این زمینه دیدارهایی برگزار شده بود، به امید تجدید دیدار و تأثیر، به همراه جمعی دیگر از دوستان برادر دربندمان سکوت کرده بودیم. این رویه به توصیه دلسوزانی چند اتخاذ شد تا بهانه‌ای به دست اغیار ندهد و کوسویی از امید، اگر هست، بسته نشود. اکنون اما همه این تلاش‌ها بیهوده می‌نماید و دلیلی بر سکوت نیست؛ آن سکوت برای کاستن از رنج شخص برادر در بند و خانواده‌اش بود؛ این به سخن آمدنی که آرام آرام آغاز شده اما به روشنی یقین دارم، به زودی فراگیر خواهد شد، به پرده‌برداری از بخش مهمی از وضعیت موجود و بانیان آن خواهد انجامید و از این جهت مغتنم است.
اطمینان دارم روزی بی‌گناهی برادرمان اثبات خواهد شد. آن روز برای طعنه‌زنندگان امروز و برای سازوکاری که خالق این وضع است، سخت‌تر خواهد بود از امروز، برای محسن ریسمانسنج و دوستانش.
آنان که حجت الاسلام محسن ریسمانسج را می‌شناسند، می‌دانند او مسیر عدالت را از طریق افشاگری دنبال نمی‌کند و به خاطر افشاگری در زندان نیست و ماجرای او از اساس مسئله دیگری است.
افسوس که امروز مخالفت با عدالت‌خواهی، «عدالت‌خوار» خواندن آنان و به کار بردن دیگر تعابیر مشابه در مورد مخالفان نابرابری‌ها و وضع موجود، به صنعت جذابی تبدیل شده که گویندگانش را بر می‌کشد اما خروجی‌های این صنعت لزوماً حقیقت نیستند. آقازاده‌ای نوشته برادر در بندمان به «دلیل انتشار تصاویر خانوادگی شاکی در صفحه اینستاگرام» محکوم شده است! می‌بینید چه اوضاعی است؟! نمی‌دانم چه هنگام امکان ملاقات با محسن فراهم می‌شود اما امیدوارم در اولین فرصت از او بخواهیم از بانیان این دروغ آشکار شکایت کند تا رسوا شوند آنانی که چنین تهمت‌هایی را از زبان اهالی تقوی و آقازادگان مذهبی و سیاسی، روانه عدالت‌خواهان می‌کنند. موضوع و مهم اما این حرف‌ها نیست. مهم چیز دیگری است:
مهم این است که موضوع عجیب محسن ریسمانسنج توانسته موقعیتی را خلق کند که می‌توانیم آن را نوعی بزنگاه شناخت بنایم؛ چیزی شبیه به یک موقعیت مرزی، در متنِ تاریخِ از پایینِ انقلاب اسلامی؛ موقعیتی که به محسن ریسمانسنجِ دربند، نسبت به ریسمانسنج آزاد، امکان بیشتری برای پیش بردن ایده‌هایش را داده و به ما نیز امکان دست یافتن به بصیرت‌هایی چند را می‌دهد. بصیرت‌های که جملگی در عداد مهم‌ترین تذکرها برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی در اکنون و در شرایط ماست.
در ادامه تلاش می‌کنم پاره‌ای از شناخت‌های برآمده از این موقعیت را، به مرور و در هفت بخش توضیح بدهم.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش دوم

درباره هفت شناخت‌ و بصیرت‌های حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج

یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه

مهم‌ترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج به دست می‌دهد تذکر نسبت به معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است. همان طور که می‌دانیم معنای این فریضه مانند دیگر معانی و مفاهیم اسلامی طی نزدیک به هفتاد سال اخیر، دستخوش تغییراتی شده است. از دهه بیست کوشش متفکران و روشنفکران انقلاب اسلامی برای تخریب معانی متحجرانه و اغلب متداول مفاهیم اسلامی منتهی به برآمدن نگرشی نو اما اصیل درباره مفاهیم اسلامی شد. بخش عمده‌ای از کوشش و آثار امام خمینی، متفکرانی همچون شهید مطهری و مرحوم طالقانی، فضلای فکور جوان‌تری همچون آیت الله خامنه‌ای و شهیدان بهشتی و باهنر و نیز روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی مصروف این انقلاب معرفتی، ویرانی آن اسلام کهنه و متحجرانه و ساختن مفاهیم و استدلال‌هایی جدید شد.
مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین این مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر بود. به عنوان نمونه آن‌جا که مطهری بر می‌آشفت که «تا حالا» امر به معروف و نهی از منکر کردن «در اطراف دکمه لباس مردم، بند کفش و موی سر مردم و دوخت لباس مردم بوده است»، بر معنای فراگیر از این فریضه می‌شورید و جهل مقدسی که امر به معروف و نهی از منکر را به ابزار سخت‌گیری بر جزییات زندگی «مردم» تبدیل کرده را نقد می‌کرد.
استدلال‌ها و مضامین ساخته شدهٔ اسلامِ انقلاب اسلامی درباره این فریضه مهم، بسیار است و بازخوانی آن مجال دیگری می‌طلبد؛ آن‌چه مهم‌تر از این بازخوانی است، بازسازی آن اسلام پیشین و سیطره آن بر نهادهای رسمی ذیربط است.
در این جا ارزش کار ریسمانسنج روشن می‌شود. آن‌جا که می‌کوشد با «عمل» و قرار گرفتن در موقعیتی ساختاری به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر ارجاع دهد.
محسن ریسمانسنج طی مدت کوتاه حضور در معاونت این ستاد در استان خوزستان توانست در اصلی‌ترین مسائل شهری در برابر سرمایه‌داری مستغلاتی و مذهبی شهر بایستد؛ مسئله کارگران را مسئله‌ای عمومی معرفی کند و در اعتراض‌های کارگری علیه خصوصی‌سازی بایستد. مهم‌تر از این کنش‌ها، تحقق آن‌ها از موضعی در ساختار بود. واقعیت وقتی محسن برای پذیرفتن آن مسئولیت مشورت خواست، نظر به وضع رقت‌بار و محافظه‌کارانه، موافق همکاری او با ستاد مذکور نبودم. اگر چه او نیز پس از چندی به دلایلی مشابه از آن نهاد جدا شد اما امروز که نگاه می‌کنم می‌بینم او با حضور کوتاه خود توانسته نشان دهد می‌شود آن ستاد، جولانگاه ابوالمشاغلان محافظه‌کار نباشد و می‌شود امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از «اطراف دکمه مردم» و دیگر موضوعات مورد علاقه مقدس‌مآبان، اطراف مسائل اساسی جامعه و عدالت اجتماعی باشد.
چنان که در متون اصیل دینی امر به معروف و نهی از منکر چنین کنشی است. آن‌جا که اباعبدالله الحسین علیه السلام در منی بر سر عالمان دین ی فریاد می‌زند امر به معروف و نهی از منکر، برای دعوت به اسلام در معیت با عدالت اجتماعی است: «أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‏ء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها».

نکته دیگری که اگر مهم‌تر از ارجاع به معنای اصلی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، کم‌اهمیت‌تر نیست این است که تجربه محسن ریسمانسنج به خوبی نشان داد بخش مهمی از مسئله ناکارآمدی نهادهای فرهنگی به افکاری باز می‌گردد که اطراف افکار و دغدغه‌های اسلام پیشاانقلاب اسلامی دور می‌زند، هر چند رنگ و ادعای انقلابی بودن دارد. نشان داد تعلق به اسلام پیش از انقلاب چه سرایت عظیمی به افکار نیروهای کرده است. نشان داد آن چنان که مالکان این نهادها اغلب ادعا می‌کنند مسئله فقط غرب‌گرایی و تجددزدگی نیست؛ بلکه از قضا بخش مهمی از مسئله خود آنان هستند که با دغدغه‌هایی در حد «مناظره تلویزیونی درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت» بر صدر این نهادها می‌نشینند و می‌کنند آن چه می‌کنند و با تحجرزدگی خود به دل‌زدگی مردم از دین دامن می‌زنند.
دیگر این محسن ریسمانسنج این ارجاع به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف را نه با گفتار، که در عمل پی گرفت و کیست که نداند اکتفا نکردن به انبوه گفتارهای ملال‌آور و «دعاة للناس بغیر السنتکم» بودن، امروز چه شیوه کم‌یاب و مورد نیازی در تبلیغ دین است.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
2024/09/10 09:54:23
Back to Top
HTML Embed Code: